یا حی. . .
پ.
ما میتوانیم داستان یا روایت زندگیمان را خلق کنیم. یعنی، منتظر نمانیم که اتفاق بیفتد. نگذاریم که اتفاقات و گذر زمان، ما را به این سوی و آن سوی ببرند. گرچه، ضرورت دارد منعطفانه به استقبال آینده برویم.
این روزها آوا یا صدایی در ذهنم قوی و هوشیار تکرار میکند: «آینده باز است». به این فکر میکنم که توی آیندهای که «انتخاب» میکنم یا «میسازم» یا «میپذیرم»، هر یک از اجزای گذشتهام چه سهمی و چه جایی و جایگاهی دارند و چقدر حضور دارند. حتّی، اگر هستند و حضور دارند، چطور و چگونهاند!؟ تلاش میکنم که مسئولیتِ «بودن» یا مسئولیتِ «چگونگیِ بودنم» را بیشتر از قبل بپذیرم. بلکه، به تمامی بپذیرم. اینکه، «جسارت بودن» یا بهتر است تأکید کنم «جسارت خود بودن» را بیشتر و بیشتر و بیشتر از قبل داشته باشم.
جملهای برای این روزهای زندگیام نوشتهام و هر روز آن را به خودم یادآوری میکنم: «داشتن یک زندگی با معنا، به تلاش نیاز دارد». هر روز در حال خلق زندگی یا خلق روایت چگونگیِ بودنم هستم. آینده، یک فرایندِ در جریان است. آینده، همین اکنون در جریان و در حالِ شدن است. با اینحال، گاهی ممکن است از مسیر خارج شوم. حتّی، این هم بخشی از همان فرایند و بخشی از آینده است.
زندگیِ با معنا، با چیزهایی که میدهیم و نه با چیزهایی که میگیریم، خلق میشود. شاید منعطفانه باید اصلاح کنم که زندگیِ با معنا اغلب با چیزهایی که میدهیم، خلق میشود.
زندگیِ با معنا، با تعلق داشتن امکان پذیر میشود. ما انتخاب میکنیم به چه و به کی تعلق داشته باشیم. انتخاب میکنیم تعلقهایمان را محدود کنیم یا آنها را گسترش بدهیم.
بودن در روابط یا بودن در جایی که به درونیات ما بهاء و اهمیت بدهند، جایی که ارزشهایمان را با احترام بپذیرند. همة اینها به ما احساسی از معناداری میدهند و ما انتخاب میکنیم که این احساس را داشته باشیم یا احساسی غیر از آن داشته باشیم. مهمتر اینکه، عشق را همینطور میسازیم. انتخاب میکنیم که تعلق به دیگری را گسترش بدهیم. یعنی، هیچ وقت راه برای معنا دار کردن جهانمان (درون و بیرون)، بسته نیست.
داشته ,میکنم ,میکنیم ,میشود ,باشیم ,چیزهایی ,انتخاب میکنیم ,داشته باشیم ,گسترش بدهیم منبع
درباره این سایت