رفتم دیدن دکتر ه. بیش از یک‌سال از آخرین دیدارمان گذشته بود. صحبت‌مان گل کرده بود و با اشتیاق و حرارت زیادی صحبت می‌کرد. با اینکه همیشه دوستان مشترک‌مان می‌گفتند که با دکتر ه. شباهت‌های زیادی دارم؛ امّا، این اولین بار بود که متوجه شباهت‌هایم با او می‌شدم. درباره موضوعی حرف زد که این روزها برای من اهمیت بیشتری پیدا کرده بود. یکی از مدیران زیرمجموعه‌اش تخلفی کرده بود و مسئولیتش را نمی‌پذیرفت. اول انکار کرده بود. کرده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

درسهایی از قران بلاگ ایران نصب سنگ اسلب، گروه شاهکار استون آموزش کامپیوتر ثبت بینش 7172 MarcelinaCarter سنگ فیروزه | یاقوت کبود | لاجورد فروشگاه اینترنتی اسباب بازی